سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دانشمندان همنشین باش تا دانشت، افزون و ادبت، نیکو و جانت، پاک گردد . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 4   کل بازدیدها: 6074
 
خاطرات دو نفر از اعضای قدیمی اتحادیه انجمنهای اسلامی
 
چند سال پیش
نویسنده: یاد نوشته های دو ....(یکشنبه 86/10/9 ساعت 9:33 صبح)

خوب سلام ...

عیدتون هم مبارک...

بعد از ماجرای بالا ما مسئول انجمن اسلامی شدیم و ....

اول اینکه دوران دانش آموزی هیچوقت بر نمیگرده و قدر بدونید..

اگه بونید با این سمت چه بلاهایی سر مدیر و دانش آموزان مدرسه پیام دانش آوردم ...

اول یه تیم ساختم و بعد در مسجد محل عضو بسیجشون کردم و هر چی یاد میگرفتیم

به روی دانش آموزان بیچاره پیاده میکردیم ...

میگم دوران خوبی بود ... صبحا مدرسه و بعد اتحادیه ...

اتحادیه هم دوران تغیر و تحول بود با بچه ها اونجا هم خوب جور شده بودم یه تیم هم آنجا شدیم و با

قوت کار مکردیم ... پنجشنبه شبها جلسه تشکیلات بود ...

صبح جمعه هم با تیم ، البته چون من مربی امداد وکوهنوردی بودم پست امداد و نجات باباکوهی دست ما بود.

بیچاره هلال احمر...

خوب گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه ...

بقیه در قسمت بعد ...

نویسنده ر.ی



نظرات دیگران ( )

اولین دیدار
نویسنده: یاد نوشته های دو ....(چهارشنبه 86/10/5 ساعت 6:0 عصر)

سلام ....

از روزی میخوام صحبت کنم که کل نگاهم از زندگی عوض شد ...

از روزی که ناخواسته ولی خوشبختانه اتفاق افتاد ...

از روزی که بعد از اون ناخداگاه 8 سال زندگیم رقم خورد ....

از روزی که هم بعد از اون به اطرافم یه جوره دیگه نگاه کردم ....

و از روزی که بعد از یه اتفاق ای کاش ....

اولین روزی که وارد مجتمع امام خامنه ای شدم و همان روز کارم رو شروع کردم..

چه جوری .... میگم

قرار بود برای مصاحبه حضوری به دفتر اتحادیه انجمنهای اسلامی بروم و رفتم ...

با مسئول آنجا صحبت کردم و ایقدر من از فضا خوشم آمد که با بنده خدا زود گرم گرفتم...

به آنجا رسید که بنده خدا براش کار پیش آمد و کل دفتر به همراه کل وسائل تحویل من شد ...

چه جوری در اولین برخورد اونم 30 دقیقه ای ....

خوشم آمد از اعتماد ویا همان میدان دادن خودمونی ...

با اینکه از چیزی سر در نمی آوردم تلفن جواب میدادم ...

مراجعات رو پیگیری میکردم با اینکه اسم بنده خدارو نمی دونستم ...

خلاصه مطلب .....

در قسمت بعد .... نویسنده ر.ی  



نظرات دیگران ( )

آغاز
نویسنده: یاد نوشته های دو ....(چهارشنبه 86/10/5 ساعت 5:35 عصر)

بسمه رب شهدا

خاطرات کهن



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چند سال پیش
اولین دیدار
آغاز

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
خاطرات دو نفر از اعضای قدیمی اتحادیه انجمنهای اسلامی
یاد نوشته های دو ....

|| لوگوی وبلاگ من ||
خاطرات دو نفر از اعضای قدیمی اتحادیه انجمنهای اسلامی

|| لوگوی دوستان من ||



|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو